روز گذشته آيتالله هاشمي رفسنجاني اين گونه عنوان کرد که امام(ره) دو ـ سه ماه بعد از پذيرش قطعنامه ۵۹۸ به وي گفتهاند «جام زهر براي من شيرين شد». اما روايت صريح مرحوم سيداحمدآقا خميني از نگاه حضرت امام(ره) به ماجراي پذيرش قطعنامه با روايت آقاي هاشمي بسيار متفاوت است.
به گزارش
پايگاه خبري تحليلي پيرغار، آيتالله هاشمي رفسنجاني ديروز در سخناني در همايش بانوي انقلاب در خصوص پذيرش قطعنامه توسط حضرت امام(ره) و توصيف جام زهر روايت تازهاي را مطرح کرد و گفت:«
امام(ره) به اين نتيجه رسيد که بايد تا قبل از خودشان جنگ را تمام کند البته گفتند جام زهر را نوشيدم اما دو سه ماه پس از جنگ به خود من گفتند که جام زهر براي من شيرين شد».
خبرگزاري فارس براي روشن شدن صحت و سقم ادعاي «آيتالله»، تنها به بازخواني گوشهاي از تاريخ در آن مقطع حساس زماني با ترتيب توالي زمان ميپردازد، اين در حالي است که هم در پيام تاريخي امام خميني(ره) در پذيرش قطعنامه و هم در خاطرات مرحوم سيد احمد آقا خميني به عنوان اعّز اشخاص نزد حضرت امام و نزديکترين فرد به ايشان صحت چنين ادعايي تاييد نميشود:
*پيام تاريخي امام خميني در 29 تير 1367 در مورد پذيرش قطعنامه:
«..... در مورد قبول قطعنامه که حقيقتاً مسئله بسيار تلخ و ناگواري براي همه و خصوصاً براي من بود، اين است که من تا چند روز قبل معتقد به همان شيوه دفاع و مواضع اعلام شده در جنگ بودم و مصلحت نظام و کشور و انقلاب را در اجراي آن ميديدم؛ ولي به واسطه حوادث و عواملي که از ذکر آن فعلًا خودداري ميکنم، و به اميد خداوند در آينده روشن خواهد شد و با توجه به نظر تمامي کارشناسان سياسي و نظامي سطح بالاي کشور، که من به تعهد و دلسوزي و صداقت آنان اعتماد دارم، با قبول قطعنامه و آتشبس موافقت نمودم... خداوندا، اين دفتر و کتاب شهادت را همچنان به روي مشتاقان باز، و ما را هم از وصول به آن محروم مکن. خداوندا، کشور ما و ملت ما هنوز در آغاز راه مبارزهاند و نيازمند به مشعل شهادت؛ تو خود اين چراغ پر فروغ را حافظ و نگهبان باش. خوشا به حال شما ملت! خوشا به حال شما زنان و مردان! خوشا به حال جانبازان و اسرا و مفقودين و خانوادههاي معظم شهدا! و بدا به حال من که هنوز ماندهام و جام زهرآلود قبول قطعنامه را سر کشيدهام، و در برابر عظمت و فداکاري اين ملت بزرگ احساس شرمساري ميکنم...
صحيفه امام ج 1 صفحه 24
* 7 آبان 67 و پنج ماه پس از قبول قطعنامه :
تذکر به اعضاي دفتر براي لغو ديدارها و سخنرانيها
«توجه داشته باشيد که بايد دور سخن گفتن مرا ولو يک جمله دعا خط بکشيد مجاري تنفس من بيمار است، و حالا هم که جنگ در کار نيست، زحمت به من ندهيد از اينکه مثلاً خانواده شهدا و امثال آن بيايند و من دستي تکان دهم، مضايقه ندارم»
صحيفه امام ، ج 21 ، ص 171
*تلخترين خاطره عمر امام به روايت مرحوم سيد احمد خميني
«شما روحيه امام را در نظر بگيريد چه روحيه عزيزي است، وقتي در معادلات به اين نتيجه رسيدند که بايد (قطعنامه ) را قبول کنند گفتند: من جام زهر قطعنامه را مي نوشم. من کنار امام بودم، امام مرتب مشتشان را مي زدند روي پايشان، مي گفتند: آ، آ. براي اينکه تلويزيون ما داشت رزمندگان را نشان مي داد، صحنه هاي جنگ را نشان مي داد؛ اما امام با آن روحيه آمده بودند (قطعنامه ) را قبول کرده بودند.و در آن نامه اي که امام (قطعنامه ) را نوشته بودند فرمودند: خانواده شهدا، خانواده اسراء، من تا به حال جنگيدم و در جنگ عقيده ام اين بود که به نفع شماست؛ امروز اين عقيده را ندارم و قطعنامه 598 را قبول مي کنم.
*بعد از پذيرش قطعنامه 598 چند روز امام درست نمي توانستند راه بروند
خدا مي داند بر خانه امام چه گذشت هيچکس جرئت نمي کرد خانه امام برود پيش امام برود. بعد از پذيرش قطعنامه 598 چند روز امام درست نمي توانستند راه بروند. همه اش مي گفتند: خدايا شکرت ما راضي هستيم به رضاي تو.
*بعد از پذيرش قطعنامه امام ديگر در جماران سخنراني نکردند
شما فرزندان امام روحيه امام را بهتر از هر کس ديگر مي دانيد. بعد از (قطعنامه ) امام ديگر سخنراني نکردند. ديگر براي سخنراني به حسينيه جماران نيامدند، تا مريض شدند و به بيمارستان رفتند. يک پسر بچه اي من دارم، کوچک است نامش علي است؛ با او خيلي مانوس بودند. آن روزهاي آخر، اين بچه اي که بيش از سه سالش نبود مي خواست خدمت امام برود. امام از اينکه ساعات آخر را مي خواست با خداي خودش راز و نياز کند، به مادر اين بچه گفت:ما اصلا نخوابيده و همه اش نماز خوانده و بعد پيغام داد براي مردم، که مردم شما شهيد داديد، شما اسير داديد، شما مجروح و معلول داديد از خدا بخواهيد که مرا قبول کند.
تلخترين خاطرهاي که از امام به ياد دارم پذيرش قطعنامه و شيرينترين خاطره فتح خرمشهر است.
مجموعه آثار يادگار امام(جلد 1)
سردار غلامعلي رشيد نيز در سخناني عنوان ميکند: «مرحوم سيد احمد خميني در يکي از سخنرانيهاي خود اعلام کردند که پس از پذيرش قطعنامه 598 و حمله مجدد عراق به ايران و اعزام خيل بي شمار نيروهاي مردمي به جبهه، امام فرمودند اگر ميدانستم مردم اين گونه به جبهه ميآيند، قطعنامه را قبول نميکردم.»
*بعد از قطعنامه ديگر خنده بر لب امام نديدم
«حاج عيسي(خادم امام خميني) ميگفت که امام تا دو روز بعد از پذيرش قطعنامه چيزي نخوردند و وقتي بعد از دو روز وارد اتاق شدم امام من را در بغل گرفت و يک ساعت گريه کرد و گفت حاج عيسي! شهدا به مقامي که بخواهند ميرسند، جانبازان اجرشان را ميگيرند، اسرا هم برميگردند. اما من چه کار کنم؟»
مرحوم حجت الاسلام محمدرضا توسلي از مسئولان دفتر امام خميني نيز در اين رابطه ميگويد: «بعد از آنکه امام(ره) قطعنامه را پذيرفتند و گفتند جام زهر را نوشيدم من ديگر خنده بر لب ايشان نديدم.»